متنفرم از اینکه کسی از چشمم بی افته . اصلا این فرایند برام از ناخوشایند ترین حالت های ممکن ِ . بدم میاد تصوراتم راجع ِ آدم ها به هم بریزه . چون درست تو همین لحظه اس که احساس می کنم چه قدر این دنیا جای ترسناکی می تونه باشه. نمی گم لزوما اون آدم می خواسته منو فریب بده ؛ نه . ولی خوب این یعنی آدما اون قدر ترسناک می تونن باشن که ناخواسته هم مارو فریب بدن . واقعا ترسناک نیس ؟ باعث بشن ما تصورات اشتباهی راجع بهشون کنیم . دل ببندیم به ویژگی های خوب ؛ هر چند ظاهریشون . دل ببندیم به شخصیتی که ازشون می بینیم . آدمی که تا چند روز پیش فک می کردیم چه قدر متشخص ِ حالا بشه بی شخصیت ترین آدمی که تا حالا دیدیم . صمیمی ترین دوست یهو بشه غریبه ترین . بهترین معلم بشه بدترین معلم . بهترین پزشک بشه خاطی ترین پزشک . اسطوره ترین بشه منفور ترین . یهو حس کنی چه قدر از نزدیک ترین ها چه قدر دوری ...
برچسب : نویسنده : cdebonairrd بازدید : 94