راه ِ بی پایان

ساخت وبلاگ
 

عکس از کانال بایکوت


حس می کنم که هنوز نرسیدم . یعنی میدونی ... یه چیزی شبیه این که به بچه ها تو مسافرت می گن این کوه رو رد کنیم می رسیم ؛ عین همون سال ها که عمو همش می گفت این کوه رو رد کنیم می رسیم و من می شمردم این چندمین کوهی ِ که رد کردیم و نرسیدم . می دونی ... یه چیزی شبیه این که می گن بعد از هر سر بالایی یه سرازیری هست و من حس می کنم تو اون سربالایی موندم . حالا شاید هم  نموندم  ؛ ولی این طوری حس می کنم . می دونی شبیه این که می گن دبیرستان تموم شه راحت می شی ؛ بعد پیش دانشگاهی می گن کنکور بدی راحت می شی ؛ بعد تو دانشگاه می گن مدرکت رو بگیری راحت می شی ؛ اما تو هیچ وقت راحت نمی شی . چون همیشه  یه مسیر جدید و یه مرحله جدید  میاد جلو که باید اونو تا ته بری . شاید باید برنامه ریزی هامون رو عوض کنیم . مثلا به جای گذاشتن تفریحاتمون آخر ِ هر جاده و هر رسیدن  ؛ اونو بذاریم قشنگ وسط ِ جاده .



+امسال به خودمون یاد آوری کنیم که بیشتر زندگی کنیم .
+می دونم که بعضی وقتا باید تفریحات رو بذاری آخر ِ جاده .
حافظه ی خود ایمن...
ما را در سایت حافظه ی خود ایمن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cdebonairrd بازدید : 75 تاريخ : دوشنبه 25 ارديبهشت 1396 ساعت: 23:48