آلرژی فصلی

ساخت وبلاگ

عکس یادم نیست از کجا !

یه وقتایی گفتن یه سری چیزا سخته . نوشتنش هم . مثل وقتایی که می گی ولش کن بذار چیزی نگم . شاید الان حوصله اش رو نداشته باشه  ؛ شاید الان وقتش نباشه . حالا نگفتن همون حرف ؛ چه خوب باشه چه بد ؛ می شه یه وزنه که می مونه رو قفسه سینه ات ؛ یعنی دقیقا یه جایی بالای تار های صوتیت . سنگینیش حس می شه . حس می کنی حالت خوب نیست . حس می کنی صدات گرفته . می خوای ربطش بدی به سرما خوردگی و آلرژی .این می شه یه سیکل ِ معیوب . هی بد و بدتر می شه .  حالا منم حس می کنم سرما خوردم یا یه چیزی شبیه آلرژی . حس می کنم حالم خوب نیست . نمی دونم چی رو کجا نگفتم که حالا سنگینیش مونده یه جایی بالای تار های صوتیم.نمی دونم شاید باید برای اون چیزی که ناراحتم کرد یکبار درست و حسابی ؛ اما یکبار برای همیشه حرف می زدم و گریه می کردم . شاید سنگینی همون ِ که مونده . من اون شادابیم رو گم کردم ؛ یا شایدم منتظر بودم که دوباره پیداش کنم اما پیداش نکردم .اره ... من توقع داشتم که دوباره پیداش کنم اما نکردم . گمش کردم و ندارمش . حالا که می خوامش ؛ ندارمش.  اما از اونجایی که من و ادم های شبیه من ؛ آدم های خیلی نشان ندهنده ای هستیم ؛ عمدتا نشون نمی دیم که سرما خوردیم یا آلرژی گرفتیم یا هر چیزی شبیه این . ما هر روز صبح چشم های پف کردمون رو زیر مداد چشم مشکیمون  قائم می کنیم و هر چیزی رو به آلرژی فصلی ربط می دیم .

+ برای گوش هامون : آهنگ جدید محسن چاووشی به اسم " بیست هزار آرزو " : اینجا .

حافظه ی خود ایمن...
ما را در سایت حافظه ی خود ایمن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cdebonairrd بازدید : 100 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 20:01