یه وقتایی من می گم آدم باید رو مودش باشه . رو مود ِ هر کاری که می خواد بکنه . من امروز رو مودش نبودم . رو مود اینکه کارهای باقی مونده ام رو ( که اتفاقا خیلی هم هست ، { بر صورتش می کوبد } )انجام بدم . صبح که این قدر هوا دلبری کرد که من همش فکر کردم هنوز صبح زوده و از جام بلند نشدم . بعدشم که بیدار شدم همینطوری به صورت انلاین به چند نفر مشاوره دادم و یهو شد ظهر ! بعد هم که مهمونی و مهمون و اینا ... بعدم که همینطوری نشستم پیام های تلگرامم رو چک کردم و اتاق رو از فروپاشی نجات دادم و الان ساعت 10 و 5 دقیقه ؛ هنوز همه کارهام مونده !
بعد الان دلم می خواد بشینم فایل های صوتی که خریدم رو گوش کنم . یا بشینم فیلم ببینم ( که البته فرندز نیست فیلم مورد نظرم ) .ولی این عذاب وجدان نه می ذاره کاری انجام بدم نه اون قدری قوی هست که بلندم کنه به کارهام برسم ...
+ همه ی اینا رو بهونه کردم که یه چیزی بنویسم تا بگم ؛ پاییزه ی کتاب شروع شده . اگه اهلش هستید و لازمش دارید وقتشه (: .
برچسب : نویسنده : cdebonairrd بازدید : 163